وبسایت مرکزی مکتب عرفان کیهانی حلقه

محمدعلی طاهری

Erfan Halgheh 2024
دانلود اپلیکشن عرفان حلقه

مکتب عرفان کیهانی حلقه

سلسله ی موی دوست، حلقه ی دام بلاست
هرکه دراین حلقه نیست، فارغ ازاین ماجراست «سعدی »

“مکتب عرفان کیهانی حلقه”، نگرشی است عرفانی که در تاریخ 10 آبان 1357 پایه گذاری شده و حاصل کشف و شهود بنیانگذار آن، محمدعلی طاهری می باشد. این مکتب مشتمل بر دو بخش عملی (سیر و سلوک) و نظری است و از آن جا که انسان شمول می باشد، همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی خود، می توانند بخش نظری آن را مطالعه و بررسی کنند و بخش عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.

مکتب عرفان کیهانی حلقه

مکتب عرفان کیهانی حلقه

سلسله ی موی دوست، حلقه ی دام بلاست
هرکه دراین حلقه نیست، فارغ ازاین ماجراست «سعدی »

“مکتب عرفان کیهانی حلقه”، نگرشی است عرفانی که در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۷ پایه گذاری شده و حاصل کشف و شهود بنیانگذار آن، محمدعلی طاهری می باشد. این مکتب مشتمل بر دو بخش عملی (سیر و سلوک) و نظری است و از آن جا که انسان شمول می باشد، همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی خود، می توانند بخش نظری آن را مطالعه و بررسی کنند و بخش عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.

ostad taheri mataheri

انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.

امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...

شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...

انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.

زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...

ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!

هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...

قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.

هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..

عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...

بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...

از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...

انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...

يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...

یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.

برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...

انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.

امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...

شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...

انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.

زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...

ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!

هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...

قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.

هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..

عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...

بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...

از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...

انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...

يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...

یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.

برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...

انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.

امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...

شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...

انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.

زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...

ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!

هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...

قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.

هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..

عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...

بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...

از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...

انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...

يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...

یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.

برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...

ostad taheri mataheri
انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.
امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...
شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...
انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.
زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...
ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!
هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...
قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.
هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..
عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...
بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...
از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...
انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...
يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...
یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.
برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...
انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.
امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...
شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...
انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.
زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...
ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!
هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...
قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.
هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..
عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...
بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...
از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...
انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...
يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...
یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.
برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...
انسان ها را می توان به پرندگانی تشبیه کرد که همه در یک تور بسته در حال پرواز هستند، بنابراین هرچقدر اشتیاق به اوج گرفتن وجود داشته باشد، همواره سطح پرواز را پرندگانی تعیین میکنند که در پایین ترین سطح پرواز میکنند .. پس برای صعود، باید همه با هم حرکت کنند.
امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند .. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد و بعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند ...
شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی .. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است ...
انسان صالح، بدون نفرت و كينه اما با حس مسئوليت، درمقابل ظلم ظالم مى ايستد و همواره از حق دفاع مى كند.
زيباترين لحظه تاريخ، لحظه سقوط يك ديكتاتور است ...
ديگر قرون وسطي نيست ديگر بحث اينجا نيست كه بگويند نگو؛ بگويي چرا؟ و بگويد چون شمشير دست ما است نگو!
هرگاه ظلمى اتفاق بيفتد مردم به دو دسته تقسيم ميشوند، مظلوم و ظالم و كسانى كه به نظاره مينشينند، شريك ظلم ظالمند ...
قرن حاضر قرن رویارویی اندیشه هاست. قرون وسطی نیست، شمشیر همیشه بازنده است. همیشه بازنده بوده، باز هم بازنده خواهد بود، بنابراین بحث اندیشه در برابر اندیشه است یا شمشیر مقابل اندیشه. شمشیر در مقابل اندیشه شکست می خورد.
هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسان های دیگر و ارتباط با آنها معنا پیدا می کند همه ی انسان ها جلوه های نفس واحدی هستند که برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و به هستی نیاز دارند ..
عدالت در آگاهى متولد مى شود و ظلم در آگاهى مى ميرد ...
بالاترين قدرتى كه انسان مى تواند به آن دسترسى پيدا كند، قدرت از دست دادن است ...
از منظر عقل عاشق دیوانه است، اما عاشق حقیقی به این دیوانگی می بالد ...
انسان امروز به دلیل فقدان معرفت و دوری از کمال الهی، در رنج و عذاب است و چنان که باید، طعمی از شیرینی و حلاوت حضور خدا و درک حقیقت نمی چشد ...
يكى از دلايل بيمارى انسان، عدم هم فازى او با زمان است. اين اشكال انسان را در وضعيت حرص خوردن، خود خورى و عصبى بودن قرار مى دهد كه در نهايت منجر به بيمارى هاى جسمى، روانى و ذهنى مى شود ...
یکی از بزرگ ترین مشکلات انسان، اسارت در خویشتن است.
برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت، زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد ...